به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، علی اصغر مدیرروستا از آن دسته بازیکنانی است که با آوردن نامش خاطرات زیادی برای اهالی فوتبال زنده میشود. او از پاسیهای قدیمی بود که در دوران ملی نیز درخشش خوبی با پیراهن تیم ملی فوتبال ایران داشت. مدیرروستا بازی خود را از تیم پاس تهران آغاز کرد. در فینال لیگ آزادگان ۱۳۷۱ گل پاس را برابر پرسپولیس زد، بازی در پایان یک- یک شد و به ضربات پنالتی رسید و در ضربات پنالتی پرسپولیس شکست خورد و پاس به قهرمانی رسید. در فصل ۷۶- ۷۵ زمانی که در تیم بهمن کرج بازی میکرد با به ثمر رساندن ۱۶ گل عنوان آقایگلی جام آزادگان را بهدست آورد و نقش موثری در دوم شدن تیم بهمن کرج در آن فصل ایفا کرد. بهتازگی مراسم تجلیل از کریم باوی پیشکسوت کهنهکار پرسپولیس در کرج برگزار شد و مدیرروستا نیز در این مراسم حضور داشت. به همین بهانه با وی گپوگفتی را انجام دادیم که در خلال آن درباره مسائل روز فوتبال کشور و مشکلات و معضلاتی که وجود دارد نیز سوالاتی را مطرح کردیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با این پیشکسوت فوتبال ایران را در ادامه میخوانید.
از مراسم تجلیل از کریم باوی شروع کنیم. بهنظر میرسد یک فاصله بین پیشکسوتان دهه 60 ازجمله خود شما و امثال کریم باویها با جامعه فوتبال و رسانهها ایجاد شده باشد.
آقای باوی اسطوره فوتبال ما و از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران هستند که متاسفانه از لحاظ جسمانی دچار مشکلاتی شده و چند وقتی را در بیمارستان بستری بودند و دوران سختی را سپری کردند. در این بین دوستان خوبی با تماس، ملاقات و دلجویی او را خوشحال کردند، اما برخی دیگر ازجمله مسئولان و دوستان دیگر بهخاطر شرایط کرونا نتوانستند کریم را ببینند، هرچند این دوستان هر کدامشان سعی کردند حال کریم باوی را به هر شکلی جویا شوند. با این حال ورزشکاران دهه 60 به این علت که قرارداد حرفهای در ورزش در آن زمان موجود نبود؛ دچار ضرر و زیانهایی شدهاند و امروز با این هزینههای کمرشکن با مشکلات عدیده مالی در زندگی دستوپنجه نرم میکنند. میطلبد بیشتر از این حرفها حمایت و نگاه ویژه دستاندرکاران امر را به همراه داشته باشند. در هر صورت پیشکسوتان دهه 60 در این زمینه خیلی مظلوم واقع شدهاند، درحالی که آنها از لحاظ فنی واقعا در سطح بالای توانمندی قرار داشتند تا جایی که اگر امروز بازی میکردند شاید سالانه چهار، پنج میلیارد تومان قرارداد میبستند و بهراحتی در کشورهای خارجی بازی میکردند که این موضوع به هر ترتیبی قسمتشان نشده، اما بالاخره باید توسط دوستان و مسئولان از آنها به بهترین شکل دلجویی شود.
یعنی معتقدید به این دسته از پیشکسوتان اصلا رسیدگی نمیشود؟
در هر صورت آن غرور و حجب و حیایی که ورزشکاران دارند مانع از یکسری کارها میشود که درنهایت باعث شده تا آنها نادیده گرفته شوند. بهطور مثال خود کریم باوی روحش هم از مراسم تجلیل خود خبردار نبود و بعد از آن هم کلی مخالفت کرد، اما در ادامه با تلاشهای حمید استیلی، اکبر یوسفی و بهویژه نادر فریادشیران که در برپایی این مراسم زحمات زیادی را متقبل شدند، مراسم تجلیل برگزار شد و به دور از مسائل مالی که خیلی هم مهم نیست، تقدیری از کریم باوی شکل گرفت که این امر از لحاظ روحی، روانی و عاطفی برای او بسیار خوب بود. مضاف بر اینکه یکسری از همبازیان وی را دعوت کرده بودیم که متاسفانه نیامدند اما همین جمعی هم که آمدند باعث شد که او بفهمد تنها نیست. از این به بعد هم او نیاز به حمایتهای بیشتری دارد که آقای نبی، دبیرکل فدراسیون به همراه باشگاه پرسپولیس و اعضای شورای شهر فردیس قول مساعدت دادند که انشاءالله کریم را بیشتر از این حرفها خوشحال کنیم.
باوی به سلطان سرزنی معروف بود. از دوران بازی او خاطرهای دارید؟
بله، درست است. در سخنرانیای که در مراسم تجلیل از باوی کردم، گفتم بهنظر خیلی از کارشناسان، کریم یکی از پنج سرزن برتر دنیا بود و آنهایی که کنارش بازی کرده بودند؛ ازجمله حمید استیلی که در مراسم تجلیل کریم هم بود به این امر شهادت دادند البته از روح مرحوم همایون بهزادی که به سرطلایی معروف بود رخصت گرفته و سپس چنین صحبتی را مطرح کردم چون ایشان هم جزء پنج سرزن برتر دنیا بود. آقاکریم را هم جزء این لیست آوردیم.
به وضعیت روز فوتبال ایران برسیم. چه شد که جمع خوبی از پیشکسوتان فوتبال، امروز در این رشته ورزشی دیگر نیستند و فوتبال به دست افراد دیگری افتاد که البته خروجی آن را هم در برخی نتایج و قراردادهایی که بسته میشود، میبینیم؟
یکسری افراد سودجو که هیچ ارزشی ندارند که حتی درخصوصشان حرفی بزنیم، ورزش این مملکت بهویژه فوتبال را صرفا بهخاطر منافع شخصیشان و مقداری هم بهخاطر حسادت با پیشکسوتان قدیمی فوتبال ایران به نابودی میکشانند. از سوی دیگر مدیران باشگاهها را داریم که اصلا از مدیریت ورزشی سر در نمیآورند و 90 درصد از آنان با آن گروهی که در ابتدای مصاحبه گفتم دستشان در یک کاسه است. بههمین ترتیب برای منافع خودشان یکسری از افراد که حقشان حضور در فوتبال است را کنار میگذارند و یکسری دیگر که حقشان حضور در این فوتبال نیست الان بهخاطر این زد و بندها در عرصه هستند و امروز کار به جایی رسیده که استعدادهای نابی که توان مالی برای هزینه کردن نداشتند از فوتبال زده شده و از این عرصه که حق آنهاست دور شدهاند.
در گزارشی به دور باطل امتحان پسدادهها در تیمهای ملی ردههای سنی اشاره کردیم. چطور این اتفاق میافتد که یکسری همیشه هستند و خیلیهایی که حقشان حضور در فوتبال است، هیچ وقت به آنچه استحقاقش را دارند نمیرسند؟
یک مقدار باید مدیریتها تقویت شود. ما در ورزشمان مشکل مدیریت داریم. الان هم در جابهجاییهای فدراسیون و رفت و آمد در تیمها این امر را شاهد هستیم، هرچند با آمدن نبی فکر میکنم به سمتوسویی میرویم که خیلی از مسائل در فوتبال لحاظ شود، اما معتقدم که تنهایی نمیشود کار را درست کرد. بهنظرم فدراسیون فوتبال باید از افرادی مثل دادکانها و مایلیکهنها که کاربلد و دست پاک هستند، استفاده بهینه کرده و اینها باید در فوتبال باشند. چون این افراد میخواهند با فساد در فوتبال مبارزه کنند و سودجوها از این مبارزه لطمه میبینند، اجازه ورود به آنها داده نمیشود.
بعد هم قراردادی با یکی مثل ویلموتس بسته میشود که جز ضرر و زیان و پرداخت میلیاردی به وی تنها برای 40 روز کار کردن آورده دیگر و مثبتی به همراه نمیآورد.
به من هم بگویند شرایط چنین است، سرمربی میشوم. ویلموتس که دیگر جای خود دارد. او یک مربی خارجی است که به یک کشور غریبه آمده است. به هر کس دیگری هم چنین پیشنهادی بدهند با کله میآید. منتها بحث واسطهها و دلالها که حیف اسم مدیر روی آنها بگذاریم؛ این افراد باعث این بدبختیها شده و از لحاظ مالی بیتالمال را متضرر کردهاند. مثلا درخصوص حضور اسکوچیچ یک نفر به ما بگوید که مدیربرنامههای او چه کسی است. بالاخره باید بدانیم با چه کسی طرف حساب هستیم و اگر تیم ملی نتیجه نگرفت یقهاش را بگیریم، نه اینکه اگر نتیجه نگرفتیم، این آقای دلال در قالب مدیر برنامه برود و یک نفر دیگر را برای تیم ملی بیاورد. یک مشت دلال در قالب مدیر فوتبال، دور ما را فرا گرفته و اجازه نمیدهند این فوتبال نفس بکشد. بهنظرم این بحث مالی روی خیلی از این داستانها تاثیر فراوانی گذاشته است. باز هم تاکید میکنم که با آمدن آقای نبی جهت کار به سمت مثبت شدن پیش میرود، هرچند قرارداد اسکوچیچ هم قبل از حضور ایشان بسته شد.
بهعنوان یک پیشکسوت از عواقب صحبتهایتان بهطور مثال از سوی فدراسیون یا جامعه فوتبال نمیترسید؟
ما که نمیخواهیم مقابل فدراسیون بایستیم و رودرروی مسئولان قرار بگیریم. اتفاقا میخواهیم کنار هم باشیم. میخواهیم بدانیم درخصوص ویلموتسها یا اسکوچیچها با چه کسی طرف حساب هستیم. وقتی میتوانیم از امثال داییها، قلعهنوییها یا نکونامها استفاده کنیم یک مربی میآوریم که در ایران بوده و بعد به بهانه اینکه مشکل خانوادگی دارد از نفت آبادان خداحافظی میکند و سپس سر از تیم ملی درمیآورد، پس یک چرخه مالی و داستانی پشت این قضیه وجود دارد.
کمی هم درباره پاس صحبت کنیم. صحبتهایی مطرح شده مبنیبر اینکه قرار است دوباره این تیم احیا شود. آیا این صحت دارد؟
ما که از خدا میخواهیم، هرچند من اطلاع زیادی ندارم اما امیدوارم یک روز این اتفاق محقق شود. پاس اگر برگردد خیلیها حاضرند رایگان در این تیم کار کنند.
* نویسنده: محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار